۲۲ | به خاطرِ چند پلّه و یک طبقه
Update: 2021-06-14153
Description
یک سالی این پا و آن پا کرده بودیم تا آن شب که آگهی را دیدیم: «قطعِ درخت رایگان انجام میشود». همان شب بود که بالاخره تصمیم گرفتیم نخل را بیندازیم...
:::
موسیقیها: محمّد دارابیفر: آلبومِ From a Dream، علی دارابیفر: آلبومِ «بیچاره انسان»، سنج و دمّامِ خیابانی در اُمیدیه در چهل کیلومتریِ بندرِ ماهشهر، نوحهای از بَخشو (که از ساوند کلاودِ خانمِ Sarah Hosseini برداشتم) | جلد: محیالدین تقیپور | نویسنده: نرگس داشادیان ــ بازنویسی و ویرایشِ یاسین حجازی | گوینده و کارگردان: یاسین حجازی | ضبط: استودیو ۱۴، علیرضا منصوری
Top Podcasts
The Best New Comedy Podcast Right Now – June 2024The Best News Podcast Right Now – June 2024The Best New Business Podcast Right Now – June 2024The Best New Sports Podcast Right Now – June 2024The Best New True Crime Podcast Right Now – June 2024The Best New Joe Rogan Experience Podcast Right Now – June 20The Best New Dan Bongino Show Podcast Right Now – June 20The Best New Mark Levin Podcast – June 2024
In Channel
چقدر عالی هوشمندانه ،عمیق
حیات با ت دو نقطه ی ما :)....
وقتی تو ایران زندگی کنی میدونی که بخاطرِ خیلی کمتر از اینها هم یک نفر نه هزاران نفر را میکشند فرقی هم نمیکند زن و مرد، پیر و جوان، بزرگ و کوچک #زن_زندگی_آزادی
کاش تا زندهایم یاسین حجازی پادکست ها بسازد و خودش گویندگی کند
چقدر این قسمت قشنگ بود🥺
ممنون بیشتر اپیزودا را دوست دارم. این اپیزودم واقعا زیبا بود.
ما یک نفر را کشتیم. چه قدر گوش دادن به یه متن فوق العاده لذت بخشه. چه قدر خلاقانه ذکر مصیبت میکنین:)))
عالی بود ممنون از زحمات شما لحظاتی واقعا ناب را تجربه کردم
چرا آخر همهاش میزنی به صحرای کربلا؟!
وقتی پادکست را گوش میکنی تازه پی میبری به معنی کلماتی که عنوان پادکست را ساختن🥺
قطع درخت رایگان نبود، بلکه بسیار گران بود... گرانتر از نرخ واقعیِ قطع درخت. گول خوردیم انگار، کلمه رایگان گولمان زد که قطع درخت را بسپاریم به مردی که از ما پول نمیبرد، چیزی میبرد بسیار باارزش تر از پول...
عالی بود....
ما مدت هاست که بی درخت شده ایم ، مشتی برگیم در دفتر ایام که گاهی فراموش میکنیم که باید درختمان را پیدا کنیم ، وای بر حال من که آنقدر غرق در دریای روزمرگی میشوم که باید حتما سالگرد قمری اش برسد که متوجه شوم که برگی بی درختم . جوان نیمه شب های دوشنبه که مدت هاست نه نیوفلدری شنیده نه به درختش فکر کرده ، امشب اما اولین شب محرم است ... حرف هایم را با این شعر تمام میکنم بر درخت زنده بی برگی چه غم وای بر احوال برگ بی درخت... #محمدرضا_شقیعی
عالی و تکان دهنده بود ،ضربان قلب رو میبره بالا
افرین
سلام وقتی خطری را از خود "دور" بدانیم، احساس امنیت می کنیم. این اتفاق دقیقا در مورد رفتار های زشت هم می افتد وقتی از خود "بعید" بدانیم. رفتار های زشتی هستند و حتی گناهانی که احساس می کنیم در برابر آن ها امنیت داریم. آن ها از ما بعید هستند. دور. اینکه بخواهی به او که دارد احساس امنیت می کند، بفهمانی "خطر چقدر نزدیکش است!"، بسیار کار سختی ست. باید حوصله داشت و توانِ تحملِ بی تفاوتی. این دقیقا همان کاری ست که New Folder دارد انجام می دهد. و از ما هم توقع دارد تا انجامش دهیم. با پیشنهاد شنیدن آن، به دیگران. "به هر که باور نمی کند، کسانی به خاطر چند پله و یک طبقه یک نفر را بکشند". به هر که احساس امنیت می کند. خدا به من رحم کند. خدا به ما رحم کند.
خدا به شما آقای حجازی و به صاحب ایده این شماره جدید نیوفولدر جزای خیر بده ان شاءالله که زنده میشه آدم با شنیدنش.
غم انداختید توی حیات ما، حیات با ت دونقطه ی ما...
نوشته ى خانم داشاديان همراه با ويرايش شما چه كرد آقا،حالِ امروزمون ابرى شد به شدت،كاش سمعِ همه جهان بودم به هنگامِ شنيدن...
اما.... یک نفر کم است..... یک نفر، تا ابد کم است.... 💔💔💔💔💔💔